هنگامی که کشف یک مصنوع باستانی نیروی شیطانی را آزاد می کند، شکارچیان ارواح جدید و قدیمی باید برای محافظت از خانه خود و نجات جهان از عصر یخبندان دوم به نیروهای خود بپیوندند...

یک دانشمند برای بازگرداندن اعضای خانواده خود که در یک تصادف رانندگی جان خود را از دست داده اند وسواس پیدا می کند.

خانواده ای جوان به خانه ای تاریخی در جورجیا نقل مکان می کنند، اما متوجه می شوند که تنها ساکنان آن خانه نیستند. به زودی آنها خود را در حضور رازی می یابند که از زیر زمین برمی خیزد و تهدید می کند که هرکسی را که در مسیرش باشد به زمین خواهد انداخت.

دو سال پس از اینکه کول از یک فرقه شیطانی جان سالم به در برد، او در کابوس دیگری زندگی می کند: دبیرستان. و شیاطین گذشته او؟ هنوز زندگی اش را جهنم می کند.

جین، زنی که به زودی ازدواج می کند، با دوست خیالی خود مایکل که به شکل انسانی بازمی گردد، ملاقات می کند. به زودی، جین با جذب مایکل به احساسات خود نسبت به نامزدش شک می کند.

حوادث غیر منتظره یک شب برای یک پسر جوان در بدترین حالت رخ میدهد و حال او در تلاش است تا از چنگ پرستار بچه ای که یک خلافکار است فرار کند .

پس از اینکه مارتین برادرِ کوچکتر ربکا اتفاقات عجیبی را تجربه می کند, که باعث می شود به سلامت عقل او شک کنند ، ربکا نیز دچار تجربیات مشابهی می گردد.

شورش های عجیبی در منطقه به راه افتاده است و یک خانواده برای در امان ماندن از شر افراد خطرناک به یک پناهگاه زیرزمینی پناه برده اند، اما...

نزدیک به یک دهه پس از پایان سریال اصلی، گروه جدیدی از دانش‌آموزان خصوصی منهتن رهبری را تحت نظر «دختر سخن چین» به عهده می‌گیرند و در عین حال نشان می‌دهند که رسانه‌های اجتماعی - و چشم‌انداز خود شهر نیویورک - در میان این سال ها چقدر تغییر کرده است.

راه اندازی مجدد سریال تلویزیونی با محوریت نسل جدیدی از نوجوانان مدرسه غیرانتفاعی در نیویورک که از رسانه های اجتماعی برای انتشار شایعات استفاده می کنند.

زمانی که امیلی ، زنی با گذشته ای تاریک و مبهم وارد شهر جدیدی میشود همگان از او استقبال میکنند . غافل از اینکه هدف او انتقامی دردناک از کسانیست که خانواده ی اورا نابود کردند...

سال‌ها بعد پس از داستان فیلم درخشش، دن تورنس که حال بزرگ شده است با دختری جوان ملاقات می‌کند که همان قدرت‌ها را دارد و او تلاش می‌کند تا از او محافظت کند...

یک فروشنده مواد مخدر آمریکایی که در توکیو زندگی می کند پس از خواندن «کتاب مرگ تبتی» به مرگ و تناسخ علاقه مند می شود. او در درگیری با پلیس گلوله می خورد و با مرگ ناگهانی روحش در شهر به پرواز در می آید و سرنوشت دوستان و دشمنانش را نظاره می کند ...

لیلی اونز نام دختریه که در کارولینای شمالی زندگی می کنه و خاطرات تلخ مرگ مادرش در سال 1964یک لحظه اونو رها نمی کنه. لیلی برای فرار از تنهایی و رابطه آشفته اش با پدرش به همراه تنها دوستش روزالین، به شهری در کارولینای جنوبی پرواز می کنه. شهری که خاطرات مادرش رو برای اون زنده می کنه لیلی با زندگی در کنار خواهران روزالین که در حال پرورش زنبور عسل هستند آرامش و تسکین زیادی پیدا می کنه و مشکلاتش رو از یاد می بره.